×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

تنها ترین تنها

سکوت شب

× سکوت تو
×

آدرس وبلاگ من

love-u.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/soheil.n

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

زود قضاوت نکنیم

پسر جوان آدامس بزرگی را می جوید و مرتب پشت فرمان سرش را به سمت آینه کج می کرد و موهای غرق در ژل و سیخ سیخی اش را وارسی می کرد! . صدای آهنگ تند و تیز سیستم با کلاس ماشینش تا یک کیلومتری قابل شنیدن بود . پشت سرش دختر جوانی پشت فرمان بود . دختری زیبا با آرایشی جذاب . پسر برای مخ زدن دختر یک لحظه چراغ های پلیسی ماشین را روشن کرد . ولی فایده ای نداشت . دختر می خواست سبقت بگیرد ، اما پسر اجازه ی این کار را به او نمی داد . او می خواست به هر صورت یا دختر را به دست آورد یا او را اذیت کند . ناگهان در یک لحظه بر اثر بی ملاحظه گی پسر ، دخترک نتوانست کنترل ماشینش را حفظ کند و از عقب محکم به ماشین پسر زد. پسر دیوانه که موقعیت را مناسب می دید برای گرفتن ماهی از آب گل آلود با دادن فحش های رکیک از ماشین پیاده شد و به سمت دختر رفت . قرتی خانم احمق ، بی شعور عوضی تو که رانندگی بلد نیستی بهتره پشت همون میز توالت بشینی . دختر بیچاره نگاهی به پسر و مردمی که دور و بر ماشینش جمع شده بودن انداخت و گفت: آقای محترم شما یک ساعته داری منو اذیت می کنی... شما داری بد رانندگی می کنی.... - بی خود حرف نزن بیا پایین ببین چه بلایی سر ماشین من آوردی.... - خوب خسارتشو می دم .... - زحمت نکش ... گفتم بیا پایین ..... دخترک دو عدد عصا از روی صندلی عقب برداشت و به زحمت پیاده شد. دختری معلول با دو پای قطع شده از زانو و اتومبیلی مخصوص معلولین . چشم های پسر نزدیک بود از حدقه بیرون بزند. نگاهی از روی شرمندگی به دختر انداخت. سرش را پایین گرفت و رفت. دیگر نه صدای ضبط ماشینش به گوش می رسید و نه موهایش را مرتب می کرد. دختر لبخند تلخی زد و به راهش ادامه داد...
چهارشنبه 3 اسفند 1390 - 3:36:09 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://www.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 3 اسفند 1390   3:49:10 PM